باغ ملی تهران و سردر تاریخی اش: هر آنچه باید بدانید

باغ ملی تهران و سردر تاریخی اش: هر آنچه باید بدانید

باغ ملی و یک دروازه معروف!

وقتی می گوییم باغ ملی و یک دروازه معروف!، منظورمان همان سردر باغ ملی معروف تهرانه که نمادی از تاریخ و معماری این شهره. این دروازه، که زمانی قبل از برج آزادی، نشونه و هویت پایتخت بود، با کاشی کاری های خیره کننده و قصه های زیادی که تو دلش داره، هنوز هم سرپا ایستاده و کلی حرف برای گفتن داره.

تهران، این شهر شلوغ و پرهیاهو، تو دل خودش گنجینه هایی داره که هر کدومشون یه دنیا داستان و خاطره رو فریاد می زنن. سردر باغ ملی هم یکی از همین گنجینه هاست، یه بنای باشکوه که نه فقط یه دروازه ورودی، بلکه یه راوی زنده از تحولات تاریخی و فرهنگی پایتخته. از دوره ی قاجار و میدان مشق بزرگش تا دوران پهلوی اول و تغییراتی که پایتخت رو به شکل امروزی درآورد، این سردر همه رو به چشم دیده و تو دلش نگه داشته. بیاید با هم یه سفر به گذشته ی تهران داشته باشیم و ببینیم این دروازه معروف چه رازهایی رو تو سینه اش پنهان کرده.

سردر باغ ملی کجاست و چه می بینیم؟ (معرفی اجمالی و موقعیت)

اگه دلتون می خواد سردر باغ ملی رو از نزدیک ببینید، کافیه خودتون رو به خیابون امام خمینی (همون خیابون سپه سابق) برسونید. دقیقاً بین ساختمون باابهت وزارت امور خارجه و موزه ی ملی ارتباطات (پست و تلگراف)، این سردر قد کشیده و خودش رو نشون میده. یه جورایی وسط قلب تپنده ی تهران، تو منطقه ی ۱۲، می تونید پیداش کنید.

دسترسی به اینجا هم اصلاً سخت نیست. بهترین و راحت ترین راه، استفاده از متروئه. کافیه سوار خط ۱ یا ۲ مترو بشید و تو ایستگاه امام خمینی پیاده شید. از اونجا دیگه فقط یه پیاده روی کوتاه دارید که هم فال باشه و هم تماشا. اتوبوس ها هم که از خیابون امام خمینی رد میشن، گزینه خوبین. کلاً این منطقه طوریه که بهتره با وسایل حمل و نقل عمومی برید، چون هم طرح ترافیک داره و هم جای پارک پیدا کردن کار حضرت فیله!

اگه قصد بازدید دارید، هم می تونید روزا برید و از جزئیات کاشی کاری ها و نقوشش لذت ببرید، هم شبا که نورپردازی های قشنگش یه حال و هوای دیگه بهش میده و از دور چشمک می زنه. یه وقتایی تو نور غروب، که آسمون تهران رنگ های قشنگی به خودش می گیره، دیدن این سردر یه جورایی آدم رو می بره تو دل تاریخ. حالا چی می بینیم؟ یه دروازه بزرگ با سه تا گذرگاه اصلی. گذرگاه وسطی که قبلاً برای سواره روها بوده و دو تا گذرگاه کناری برای عابرین پیاده. همه ی این گذرگاه ها با دروازه های چدنی سنگین و نقش ونگاردار پوشیده شدن که خودشون یه شاهکار هنری ان.

سفری در زمان: تاریخچه پرفراز و نشیب سردر باغ ملی و میدان مشق

برای اینکه سر از کار سردر باغ ملی دربیاریم، باید برگردیم عقب، خیلی عقب تر از اون چیزی که فکر می کنید. این بنا داستانش فقط مربوط به خودش نیست، گره خورده به قصه ی یه میدون بزرگ و پرماجرا، یعنی میدان مشق.

میدان مشق: قلب نظامی تهران قدیم (دوره قاجار)

قبل از اینکه حرفی از باغ ملی و سردر قشنگش زده بشه، اینجا یه میدون بزرگ و نظامی بود به اسم میدان مشق. فکر کنید حدود ۴۰۰ در ۴۰۰ متر، یه جای خیلی وسیع که قشون نظامی قاجار توش رزمایش و مانور انجام می دادن. این میدون تو زمان فتحعلی شاه قاجار ساخته شد و بعدا تو دوره ناصرالدین شاه، خیلی بزرگ تر و مجهزتر شد.

میدان مشق فقط یه زمین خالی نبود، پر از داستان های مهم و اتفاقات تاریخی بود. سربازخونه ی مرکزی تهران هم اونجا قرار داشت و خیلی از تصمیمات مهم نظامی و سیاسی تو اونجا گرفته می شد. حتی وقایع تلخی مثل اعدام میرزا رضا کرمانی (قاتل ناصرالدین شاه) و شیخ فضل الله نوری هم تو همین میدون اتفاق افتاد. این میدون یه دروازه ی اولیه هم داشت که بهش می گفتن سردر ناصری. این سردر تو قسمت جنوب شرقی میدون بود و ناصرالدین شاه گاهی از بالاش مشق نظامیا رو تماشا می کرد. یه جورایی نقطه ی شروع این ماجراها همون سردر ناصری بود.

تحول به نماد جدید پایتخت (دوره پهلوی اول)

بعد از کودتای ۱۲۹۹ و با اومدن رضاخان به قدرت (که اون موقع هنوز سردار سپه بود)، میدون مشق کم کم کاربری نظامیش رو از دست داد. رضاخان تصمیم گرفت چهره ی پایتخت رو عوض کنه و تهران رو مدرن تر کنه. یکی از اولین دستوراتش هم ساخت یه سردر جدید و باشکوه برای میدون مشق بود. این شد که بین سال های ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۴ شمسی، ساخت سردر باغ ملی شروع شد.

پشت این سازه، هنرمندا و معماران بزرگی بودن. جعفرخان کاشانی معمار اصلی این اثر بود و کلی استادکار ایرانی مثل استاد اسماعیلی، کریم منیژه، استاد خاک نگار مقدم و حسین کاشی پز هم کمکش کردن. حتی گفته میشه آلمانی ها هم قبل از جنگ جهانی دوم تو ساختش نقش داشتن. سردر جدید دقیقاً تو قسمت شرقی سردر قبلی ساخته شد و بعد از اتمام کار، سردر ناصری قدیمی رو تخریب کردن. یه نکته ی جالب اینکه، سردر الماسیه قورخانه تهران رو هم به بخش بالایی این دروازه اضافه کردن که خودش یه نماد دیگه از هنر و صنعت اون زمان بود. حتی یه نیم تنه از مجسمه رضا شاه هم روی این سردر نصب شده بود که البته بعد از انقلاب، برداشته شد. این بنا تو سال ۱۳۹۴ حسابی مرمت و نورپردازی شد و الان شب ها هم جلوه قشنگی داره.

باغ ملی: اولین پارک عمومی تهران و سرنوشت آن

شاید براتون سوال باشه چرا اسمش باغ ملی شده، در حالی که الان دیگه باغی اونجا نیست. بعد از اینکه میدون مشق کاربری نظامی اش رو از دست داد، ایده ی ساخت یه فضای سبز عمومی تو بخشی از اون مطرح شد. رضاخان به فکر ایجاد یه پارک عمومی تو تهران افتاد، چیزی شبیه پارک های اروپایی. این شد که تو سال ۱۳۰۷ شمسی، باغ ملی به عنوان اولین پارک عمومی تهران افتتاح شد. روزنامه های اون دوره از استقبال بی نظیر مردم از این پارک میگفتن، اینکه چطور شبا هم با نور چراغ ها روشن بوده و مردم می رفتن اونجا قدم می زدن و خوش می گذروندن.

اما افسوس که عمر این باغ کوتاه بود! با گذشت زمان و نیاز شهر به ساختمون های اداری، کم کم بخش های زیادی از این باغ جای خودشون رو به بناهایی مثل ساختمون شرکت نفت، اداره پست و بعداً وزارت امور خارجه و موزه های دیگه دادن. حتی دو تا اتاقک نگهبانی کنار سردر هم برای ساخت این بناها تخریب شدن. این طوری شد که خود باغ از بین رفت، ولی اسم باغ ملی روی سردرش موندگار شد و تا امروز هم به همین نام می شناسیمش. یه جورایی نامی از یه گذشته ی سبز و دوست داشتنی که دیگه نیست.

معماری و هنر: رمزگشایی از زیبایی های سردر باغ ملی

سردر باغ ملی فقط یه دروازه ساده نیست، یه کتاب هنری و معماریه که هر گوشه اش داستانی داره. از سبک طراحیش تا نقوش و کاشی کاری هاش، هر کدوم یه رمز و راز مخصوص به خودشون رو دارن.

سبک و سازندگان:

اگه خوب به سردر نگاه کنید، می بینید که یه جورایی هم ایرانیه و هم اروپایی. به این سبک معماری تو اون دوره، سبک رضاخانی یا نئوکلاسیک ایرانی می گفتن. این سبک تلاش می کرد عناصر معماری ایران باستان رو با مدل های روز اروپایی تلفیق کنه و یه چیز جدید بسازه. همونطور که گفتیم، معمار اصلیش جعفرخان کاشانی بود که با کمک استاد اسماعیلی (مسئول سفت کاری)، کریم منیژه (سازنده ی ستون ها) و استادکارای کاشی کاری مثل استاد خاک نگار مقدم و حسین کاشی پز، این شاهکار رو ساختن.

مصالح اصلیش آجر بوده، اما توش از سنگ، چوب، آهن و برنز هم استفاده شده. این هشت تا ستون آجری مدور با سرستون های برگ کنگری، یه جور بازی نور و سایه ایجاد می کنن که وقتی آفتاب بهشون می خوره، دیدنیه.

نقوش و کاشی کاری: داستان ها و نمادها

جذاب ترین بخش سردر، کاشی کاری ها و نقوششه که هر کدوم یه پیامی دارن:

  • نمای خارجی: اینجا می تونید اشعار ندیم الملک رو ببینید که با خطی زیبا رو کاشی ها نوشته شده. نقوش شیر و خورشید (که قبلاً نماد ملی ایران بود)، پلنگ، مسلسل و گلوله های توپ هم به چشم می خوره. این نقوش یه جورایی نشون دهنده ی قدرت نظامی و ملی ایران تو اون دوران بود.
  • نمای داخلی: وقتی وارد سردر میشید، قصه های دیگه ای رو کاشی ها روایت میشه. صحنه ی تسخیر تهران تو کودتای ۱۲۹۹ با سربازای قزاق، فرشته های پیروزی که یادآور حجاری های طاق بستان هستن، نمادهای باستانی ایران مثل کوروش و فروهر و حتی آیات قرآن و اسامی ائمه هم دیده میشن. این ترکیب از نمادهای باستانی، نظامی، ملی و مذهبی، نشون دهنده ی پیچیدگی های اون دوره و تلاش برای ایجاد هویت جدیده. البته بعد از انقلاب، بعضی از این نمادها مثل شیر و خورشید و نیم تنه رضا شاه برداشته شدن.

کل سردر با ۴۵ کتیبه کاشی کاری و ۲ کتیبه فلزی تزئین شده و رنگ های استفاده شده تو کاشی ها، مثل لاجوردی، فیروزه ای، کرم، زرد، قهوه ای، طلایی، قرمز، سفید و سبز، یه جادوی رنگی رو خلق کردن.

دیدن ۴۵ کتیبه کاشی کاری و ۲ کتیبه فلزی با رنگ های لاجوردی، فیروزه ای، کرم، زرد، قهوه ای، طلایی، قرمز، سفید و سبز، سردر باغ ملی را به یک تابلوی نقاشی زنده تبدیل کرده است.

دروازه های چدنی: هنر قورخانه تهران

این سه تا گذرگاه (یکی برای سواره رو و دو تا برای پیاده ها) دروازه های چدنی خیلی سنگین و قشنگی دارن که خودشون یه اثر هنری محسوب میشن. این دروازه ها تو قورخانه تهران و توسط استاد محمدعلی کرمانی ساخته شدن. روی چدن های تیره، نقوش برنجی و طلایی با طرح های اسلیمی، اژدها یا پرنده هما، شیر و خورشید، سر شیر و نمادهای نظامی مثل طبل، تاج، تبرزین، شمشیر و توپ به چشم می خوره. یه جورایی نشون دهنده ی قدرت نظامی و صنعتی اون دوره ایران بودن.

کلاه فرنگی و کاربری های پنهان:

حتماً وقتی به سردر نگاه می کنید، یه بخش بالایی و گرد شبیه کلاه فرنگی نظرتون رو جلب می کنه. این بخش که از معماری روسی هم الهام گرفته، فقط برای قشنگی نبوده! قبلاً اینجا جایگاه دیده بانی و نقاره زنی بوده. مردم تهران با صدای نقاره ها از طلوع و غروب خورشید باخبر می شدن. یه جورایی کار ساعت شهر رو می کرده و نیروهای نظامی هم از اونجا رفت و آمد می کردن. این کلاه فرنگی هم خودش یه بخش جذاب از داستان این سردره.

سردر باغ ملی: چرا یک دروازه معروف است؟ (اهمیت فرهنگی و نمادین)

سردر باغ ملی یه بنای معمولی نیست، اون یه دروازه معروفه چون بیشتر از هر چیز، یه نماد زنده از تاریخ و هویت تهرانه. تو حافظه ی جمعی ما ایرانیا، این سردر جایگاه ویژه ای داره. قبل از اینکه برج آزادی ساخته بشه، همین سردر باغ ملی بود که هویت پایتخت رو نشون می داد و مردم با دیدنش می فهمیدن که وارد تهران شدن.

این بنا مثل یه آینه، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران رو تو خودش بازتاب داده. از نشون شیر و خورشید گرفته تا تندیس رضاشاه که زمانی روش نصب بود و بعداً برداشته شد، همه نشون دهنده ی تغییرات و دگرگونی های مملکت ان. یه جورایی با هر تغییر، یه نشونی هم رو کالبد این بنا گذاشته شده. حتی تو خیلی از فیلم ها و سریال های قدیمی ایرانی، این سردر رو می تونید ببینید که خودش نشون دهنده ی اهمیت فرهنگیش تو اون دوره هاست.

این اثر تو تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۷۶ با شماره ی ۱۹۶۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شد و از اون موقع به بعد، اهمیتش از نظر میراث فرهنگی دوچندان شد. داستان هایی مثل اون نقل قول معروف از عین السلطنه در کتاب خاطراتش، که در مورد تندیس دو روی رضاشاه بالای سردر می نویسه، نشون میده که این بنا از همون اول هم با کلی بحث و نمادپردازی همراه بوده و برای خودش حرف و حدیث داشته.

عین السلطنه در خاطراتش می نویسد: مجسمه بالای سردر مثل رضاخان دورو است. این جمله خود گویای تناقض ها و نمادپردازی های عمیق این بنا در زمان خود است.

گشتی در اطراف سردر: مجموعه ای از گنجینه های تاریخی تهران

دیدن سردر باغ ملی فقط شروع ماجراست. این منطقه پر از جاذبه های تاریخی و فرهنگی دیگه اس که می تونه یه روز کاملتون رو پر از گشت وگذار و کشف کنه. بیاید یه نگاهی به این گنجینه های نزدیک بندازیم:

بناهای تاریخی مجموعه ی میدان مشق:

اطراف سردر باغ ملی، همون میدون مشق قدیمه که پر از ساختمون های باشکوه و تاریخی شده:

  1. موزه ملی ارتباطات (پست و تلگراف و تلفن): این موزه که ساختمون قشنگی داره، اولین موزه ی پستی و مخابراتی ایران بود که با الهام از موزه های اروپایی تو سال ۱۳۰۷ ساخته شد. توش می تونید از قدیمی ترین تمبرها، دستگاه های تلگراف مورس، کبوترهای نامه بر و کلی ابزار دیگه که نشون دهنده ی تاریخ ارتباطات تو ایرانه، دیدن کنید.
  2. موزه ملی ایران (موزه ایران باستان): یکی از مهم ترین موزه های ایرانه که آثار باستانی از دوره های مختلف تاریخ ایران رو تو خودش جا داده. ساختمونش هم با الهام از معماری ساسانی و طاق کسری ساخته شده. اگه به تاریخ کهن ایران علاقه دارید، حتماً یه سر به اینجا بزنید.
  3. موزه و کتابخانه ملی ملک: این مجموعه توسط حاج حسین آقا ملک، یکی از بزرگترین واقفان ایرانی، تاسیس شده. توش کلی کتاب خطی نفیس، سکه های قدیمی، آثار هنری و تابلوهای نقاشی وجود داره. یه گنجینه ی واقعی برای محققان و علاقه مندان به هنر و تاریخ.
  4. کاخ شهربانی (وزارت امور خارجه): این ساختمون باشکوه که الان محل وزارت امور خارجه اس، تو زمان رضاشاه با الهام از تخت جمشید و سبک نئوکلاسیک ایرانی ساخته شده. ستون ها و نقوش سربازان هخامنشی اش حسابی چشم نوازن و آدم رو یاد ایران باستان میندازن.
  5. عمارت قزاقخانه (دانشکده هنر): این عمارت بزرگ که زمانی محل استقرار قوای قزاق بود، الان دانشکده هنر دانشگاه تهرانه. معماری خاصش با تلفیق عناصر ایرانی و اروپایی، به خصوص ایوان های بزرگش، خیلی دیدنیه و حس و حال تاریخی عجیبی داره.

جاذبه های نزدیک دیگر برای تجربه کامل:

اگه دلتون خواست گشت و گذارتون رو کمی هم فراتر از میدان مشق ببرید، این گزینه ها رو هم تو ذهنتون داشته باشید:

  • خیابان سی تیر: فقط چند قدم از سردر فاصله داره. این خیابون سنگفرش شده با ون های غذا و کافه های جذابش، یه تجربه ی بی نظیر از استریت فود و پیاده روی فرهنگی رو بهتون میده. می تونید یه قهوه ی خوشمزه بنوشید یا یه غذای خیابونی لذیذ میل کنید.
  • موزه عبرت: اگه به تاریخ معاصر و دوران پهلوی دوم علاقه دارید، این موزه که زمانی زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک بوده، می تونه تجربه ی متفاوتی رو براتون رقم بزنه.
  • موزه استاد صنعتی: آثار هنری خاص استاد علی اکبر صنعتی، نقاش و مجسمه ساز برجسته ایرانی رو می تونید تو این موزه ببینید.

برنامه ریزی برای بازدید: نکات کلیدی

حالا که حسابی با سردر باغ ملی و اطرافش آشنا شدید، وقتشه که برای بازدیدتون برنامه ریزی کنید. یه سری نکات هست که اگه رعایت کنید، سفرتون لذت بخش تر میشه:

  • بهترین زمان بازدید: از نظر آب و هوا، فصل بهار و پاییز بهترین موقع برای گشت و گذار تو تهرانه. اگه می خواید از شلوغی دوری کنید، وسط هفته و صبح ها برید. دیدن سردر تو شب با نورپردازی های قشنگش هم خالی از لطف نیست.
  • هزینه بازدید: دیدن خود سردر باغ ملی رایگانه، ولی برای ورود به موزه ها و بناهای اطراف باید ورودی بپردازید که هزینه اش برای هر موزه فرق می کنه.
  • عکاسی و ثبت خاطرات: این منطقه پر از سوژه های قشنگ برای عکاسیه، پس دوربینتون رو فراموش نکنید. مخصوصاً نقوش کاشی کاری و معماری بنا، فرصت های خوبی برای ثبت عکس های هنری بهتون میده.
  • امکانات رفاهی و خدماتی: تو خیابان سی تیر که نزدیک سردره، کلی کافه و رستوران هست که می تونید برای استراحت یا صرف غذا بهشون سر بزنید. سرویس بهداشتی و بقیه امکانات رو هم می تونید تو موزه ها و اماکن اطراف پیدا کنید.
  • مدت زمان پیشنهادی: برای دیدن سردر و قدم زدن تو محوطه اش، حدود ۱ تا ۲ ساعت کافیه. اما اگه قصد دارید از موزه های اطراف هم دیدن کنید، باید یه نصف روز کامل یا حتی یه روز کامل رو اختصاص بدید.

دیدن این همه زیبایی و تاریخ تو قلب یه شهر شلوغ مثل تهران، واقعاً تجربه ی بی نظیریه. سردر باغ ملی نه فقط یه بنای آجری، بلکه یه قطعه ی زنده از تاریخ ایران زمین و هویت تهرانه که از سال های دور تا امروز، داستان های زیادی رو به دوش کشیده. امیدواریم این راهنما بهتون کمک کنه تا یه سفر پربار و خاطره انگیز به این گوشه ی پررمز و راز پایتخت داشته باشید.

شما چه داستان ها یا خاطراتی از سردر باغ ملی دارید؟ تجربیات و دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید تا این گفت وگو ادامه یابد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "باغ ملی تهران و سردر تاریخی اش: هر آنچه باید بدانید" هستید؟ با کلیک بر روی مهاجرت و گردشگری، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "باغ ملی تهران و سردر تاریخی اش: هر آنچه باید بدانید"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه