ابداع چاپ رنگی در ژاپن | تاریخچه، تکنیک ها و اوکی یوئه

ابداع چاپ رنگی توسط ژاپنی ها

وقتی صحبت از نوآوری های هنری و تکنولوژی چاپ میشه، ژاپن یه جایگاه ویژه داره، مخصوصاً با ابداع چاپ رنگی که دنیا رو تکون داد. ژاپنی ها با روشی که بهش میگن نیشیکی ئه (Nishiki-e) یا چاپ چندلوحی، تونستن رنگ رو به دنیای آثار چاپی بیارن و این کارشون یه انقلاب واقعی تو هنر اون دوران بود.

ابداع چاپ رنگی در ژاپن | تاریخچه، تکنیک ها و اوکی یوئه

اصلاً جالبه که بدونید چطور این اتفاق افتاد و چه مسیری طی شد تا هنر رنگی و پرجزئیات به دست مردم عادی هم برسه. قبل از اون، بیشتر چاپ ها تک رنگ و سیاه و سفید بودن. اما ژاپنی ها چطور این بستر رو فراهم کردن و چی باعث شد به سمت رنگ برن؟ این هنر چاپی که به اوکیوئه (Ukiyo-e) معروف شد، فقط یه تکنیک نبود؛ یه پنجره بود رو به دنیای شناور و پرجنب وجوش مردم دوره ادو. بیاید با هم سفر کنیم به دل تاریخ و ببینیم چطور این رنگ های جادویی روی کاغذ جون گرفتن و تا امروز هم خیلی ها رو تو دنیا شیفته خودشون کردن.

ریشه های چاپ در ژاپن: از تک رنگ تا بستر انقلاب رنگین

قبل از اینکه رنگ ها به دنیای چاپ ژاپن قدم بذارن، خود تکنیک چاپ یه راه طولانی رو طی کرده بود. این طور نبود که یهو از هیچ، چاپ رنگی به وجود بیاد. مثل هر نوآوری بزرگی، یه بستر و پایه ای لازم بود که این هنر روی اون رشد کنه.

اولین نمونه های چاپ در ژاپن

بذارید از همون اولش شروع کنیم. چاپ، مثل خیلی چیزهای دیگه تو تاریخ، از کشورهای همسایه به ژاپن رسید. چین و کره تو این زمینه خیلی جلوتر بودن و تکنیک های چاپ رو وارد ژاپن کردن. اولش، بیشتر کارهای چاپی برای متون مذهبی، مخصوصاً کتاب های بودایی، استفاده می شد. این خیلی طبیعی بود، چون مذهبی ها دنبال راهی بودن که پیامشون رو به تعداد زیادی از مردم برسونن. برای مثال، قدیمی ترین چاپ چوبی کشف شده در ژاپن، مربوط به میلیون ها طلسم بودایی به نام «دارهانی» هست که توی معبد هوریوجی نگهداری میشه و تاریخش برمی گرده به قرن هشتم میلادی. این نشون میده که حتی اون زمان هم ژاپنی ها ظرفیت های این تکنولوژی رو خوب درک کرده بودن.

این تکنیک های اولیه، بیشتر برای تکثیر متون و تصاویر ساده به کار می رفتن. چیزی شبیه به مهرهای امروزی، اما در ابعاد بزرگ تر و با دقت بیشتر. هرچند شاید خیلی هنری به نظر نرسه، ولی همین پایه های ابتدایی بودن که راه رو برای شاهکارهای آینده باز کردن.

ظهور چاپ تک رنگ (سومیزوری-ئه Sumizuri-e)

کم کم، چاپ چوبی تک رنگ، که بهش «سومیزوری-ئه» (Sumizuri-e) میگفتن، حسابی تو ژاپن جا افتاد. تو این روش، فقط از جوهر سیاه استفاده می شد. هنرمندا و حکاک ها روی بلوک های چوبی، طرح ها رو با ظرافت خاصی حک می کردن و بعد با غلتک و جوهر سیاه، روی کاغذ فشار می آوردن. نتیجه، تصاویری سیاه و سفید بود که با وجود سادگی رنگی، پر از جزئیات و حس و حال بودن.

این دوره برای توسعه چاپ رنگی خیلی مهم بود، چون تو همین مرحله بود که زیرساخت های لازم برای چاپ گسترده تر فراهم شد. هنرمندا با تکنیک های حکاکی آشنا شدن، حکاک ها تو کارشون ماهرتر شدن و چاپخونه ها هم تونستن با این روش ها کار کنن. مردم هم با کتاب ها و تصاویری که به این روش چاپ می شد، آشنا شدن و استقبال خوبی هم ازشون به عمل اومد. همین محبوبیت و زیرساخت های آماده، یه بستر عالی برای انقلاب رنگی بود که قرن ها بعد اتفاق افتاد.

اوکیوئه (Ukiyo-e): هنر دنیای گذرا و نیاز به رنگ

حالا که با ریشه های چاپ آشنا شدیم، می رسیم به یه جنبش هنری خیلی مهم تو ژاپن که بهش میگن اوکیوئه (Ukiyo-e). این جنبش، به نوعی پای ثابت ابداع چاپ رنگی بود، چون نیاز به رنگ رو حسابی پررنگ کرد.

معرفی جنبش اوکیوئه

اوکیوئه یعنی «نقاشی های دنیای شناور» یا «تصاویر دنیای گذرا». این اسم خودش خیلی معنی داره. تو دوره ادو (۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ میلادی)، زندگی شهری تو ژاپن خیلی رونق گرفت. مردم بیشتر تو شهرهایی مثل ادو (توکیوی امروزی)، اوزاکا و کیوتو زندگی می کردن و یه جور فرهنگ تفریح و لذت بردن از زندگی شکل گرفته بود. اوکیوئه دقیقاً بازتاب همین فرهنگ بود.

موضوعات اوکیوئه خیلی متنوع بودن: از زندگی روزمره و مناظر طبیعی گرفته تا پرتره های بازیگران معروف کابوکی، گیشاهای زیبا، صحنه های کشتی سومو، و داستان های عامیانه. این هنر، برعکس نقاشی های سنتی که مخصوص طبقه اشراف بودن، برای مردم عادی خلق می شد و قرار بود لحظه های گذرا و لذت بخش زندگی رو نشون بده. مثلاً تصور کنید یه نفر میخواد یه پوستر از بازیگر محبوبش یا یه منظره قشنگ از کوه فوجی داشته باشه. اوکیوئه دقیقاً همون چیزی بود که می خواستن.

چرا اوکیوئه به چاپ رنگی نیاز داشت؟

خب، اوکیوئه با این همه موضوع جذاب و دیدنی، یه چیزی کم داشت: رنگ! نقاشی های تک رنگ سیاه و سفید، هر چقدر هم که ماهرانه باشن، نمی تونستن تمام زیبایی و جزئیات دنیای رنگارنگ رو به تصویر بکشن. گیشاهای با لباس های ابریشمی رنگارنگ، صحنه های تئاتر کابوکی با گریم ها و لباس های عجیب و غریب، یا مناظر طبیعی ژاپن با اون همه شکوه و رنگ، همه اینا به رنگ احتیاج داشتن تا جون بگیرن.

علاوه بر این، اوکیوئه قرار بود به صورت انبوه و با قیمت ارزون به دست مردم برسه. کشیدن دستی هر نقاشی، هم خیلی زمان بر بود و هم هزینه زیادی داشت. پس، راهکار چی بود؟ چاپ رنگی! با چاپ رنگی می شد یه عالمه نسخه از یه طرح رو با رنگ های مختلف چاپ کرد و با قیمت مناسب فروخت. این طوری هنر از حالت اشرافی درمی اومد و به زندگی روزمره مردم عادی راه پیدا می کرد. همین نیاز شدید به رنگ و تکثیر انبوه بود که هنرمندان ژاپنی رو هل داد تا به فکر نوآوری های بزرگ تو زمینه چاپ باشن و همین جا بود که بستر برای ابداع چاپ رنگی توسط ژاپنی ها حسابی آماده شد.

انقلاب رنگی: تولد نیشیکی ئه (Nishiki-e) در سال ۱۷۶۵

حالا می رسیم به اصل مطلب، یعنی لحظه سرنوشت ساز ابداع چاپ رنگی واقعی تو ژاپن. سال ۱۷۶۵ میلادی، یه تاریخ مهم تو هنر ژاپنه، چون تو این سال بود که «نیشیکی ئه» یا چاپ چندلوحی به صورت کامل و پیشرفته به دنیا اومد.

پیشگامان چاپ رنگی و اولین تلاش ها

البته قبل از اینکه نیشیکی ئه حسابی جا بیفته، تلاش هایی برای اضافه کردن رنگ به چاپ های چوبی انجام شده بود. بعضی از هنرمندا سعی می کردن با دست، رنگ رو به چاپ های تک رنگ اضافه کنن. این روش ها خیلی زمان بر و گرون بودن و خب، کیفیتشون هم ثابت نبود. بعضی ها هم سعی کرده بودن با استفاده از دو یا سه بلوک چوبی، رنگ های محدودی رو به کار ببرن، اما مشکل اصلی، دقیق نبودن جایگذاری رنگ ها روی هم بود. یعنی نمی تونستن رنگ ها رو دقیقاً سر جای خودشون چاپ کنن و کار تمیز از آب درنمی اومد. این تلاش ها، نشون دهنده یه عطش واقعی برای رنگ تو دنیای چاپ بود، اما هنوز راه حل نهایی پیدا نشده بود.

سوزوکی هارونوبو: معمار چاپ چندلوحی

بریم سراغ ستاره داستانمون: سوزوکی هارونوبو (Suzuki Harunobu). این هنرمند نابغه، کسی بود که معما رو حل کرد. حدود سال ۱۷۶۵، هارونوبو با نبوغ خودش، تکنیک چاپ چندلوحی یا همون نیشیکی ئه رو به کمال رسوند. نیشیکی ئه به معنای «تصاویر ابریشمی» یا «تصاویر رنگی لوکس» هست. این اسم خودش گویای کیفیت و زیبایی بی نظیر این چاپ هاست. هارونوبو تونست سیستمی رو ابداع کنه که امکان استفاده از تعداد زیادی رنگ رو فراهم می کرد و هر رنگ هم دقیقاً سر جای خودش روی کاغذ چاپ می شد.

این شاهکار هارونوبو، نقطه عطفی تو تاریخ چاپ بود. دیگه لازم نبود هر نقاشی رو با دست رنگ کنن و می شد نسخه های زیادی از یه اثر رو با همون کیفیت و دقت رنگی تولید کرد. این یعنی هنر رنگی، دیگه یه کالای لوکس و دست نیافتنی نبود و می تونست به دست توده های مردم برسه.

ابداع نیشیکی ئه توسط سوزوکی هارونوبو، فقط یک نوآوری تکنیکی نبود؛ این یک انقلاب بود که هنر را از انحصار درآورد و به خانه های مردم عادی برد، رنگ را به زندگی روزمره ژاپنی ها هدیه داد و بستر ظهور شاهکارهای هنری ماندگار را فراهم کرد.

تکنیک نیشیکی ئه: شاهکار مهندسی چاپ ژاپنی

شاید از خودتون بپرسید چطور این کارو کردن؟ این تکنیک واقعاً یه شاهکار مهندسی و هنری بود. بیاید گام به گام ببینیم نیشیکی ئه چطوری ساخته می شد:

  1. طراحی اولیه و آماده سازی کلید بلوک: اول از همه، یه هنرمند ماهر شروع می کرد به کشیدن طرح اصلی با جوهر سیاه روی یه کاغذ نازک و شفاف. این طرح، خطوط اصلی و کانتورهای تصویر رو شامل می شد. بعد، این طرح رو روی یه بلوک چوبی که معمولاً از چوب درخت گیلاس بود، می چسبوندن. چوب گیلاس خیلی سفت و مقاوم بود و برای حکاکی های ظریف عالی بود. حکاک ها (که بهشون هوری شی می گفتن)، با دقت خیلی زیاد، قسمت هایی رو که قرار بود سفید بمونن، از روی بلوک برش می دادن و خطوط اصلی طرح رو برجسته نگه می داشتن. این بلوک، همون «کلید بلوک» یا «اُومو-هان» (omo-han) بود که اساس کار قرار می گرفت.
  2. تفکیک رنگ ها و حکاکی بلوک های جداگانه برای هر رنگ: حالا می رسیم به قسمت هیجان انگیز کار، یعنی حکاکی بلوک های رنگی. هنرمند مشخص می کرد که هر قسمت از طرح قراره چه رنگی داشته باشه. برای هر رنگی که تو طرح نهایی وجود داشت، یه بلوک چوبی جداگانه حکاکی می شد. یعنی اگه یه نقاشی پنج تا رنگ مختلف داشت، پنج تا بلوک چوبی جداگانه برای اون رنگ ها درست می کردن. روی هر کدوم از این بلوک ها، فقط اون قسمت هایی حکاکی می شد که قرار بود با اون رنگ خاص چاپ بشن. این کار، ظرافت و دقت فوق العاده ای می طلبید، چون اگه یه ذره اشتباه می کردن، کل کار بهم می ریخت.
  3. سیستم «کیِنتو» (Kento): روش دقیق تراز کردن بلوک ها: این مرحله، قلب تپنده نیشیکی ئه بود و کاری که هارونوبو رو واقعاً متمایز کرد، همینجا بود. چطوری می تونستن مطمئن بشن که هر بلوک رنگی، دقیقاً روی جای درست خودش روی کاغذ چاپ میشه؟ اونا یه سیستم ابداع کردن به اسم «کیِنتو» (Kento). این سیستم شامل دو تا علامت کوچیک بود که روی هر بلوک حک می شد: یه علامت L شکل تو گوشه پایین سمت چپ و یه علامت خط صاف تو گوشه پایین سمت راست. وقتی کاغذ رو برای چاپ روی بلوک می ذاشتن، گوشه های کاغذ رو دقیقاً با این علامت ها تراز می کردن. این طوری مطمئن می شدن که هر لایه رنگی، دقیقاً روی لایه قبلی و تو جای درست خودش قرار می گیره. این سیستم، یه جور «رجیستر» یا «همترازی» بود که دقت چاپ رو به اوج رسوند.
  4. فرآیند اعمال رنگ و چاپ لایه به لایه: بعد از آماده شدن همه بلوک ها، نوبت به چاپ می رسید. این کار توسط یه چاپچی ماهر (که بهش سُری شی می گفتن) انجام می شد. چاپچی اول بلوک کلید رو با جوهر سیاه چاپ می کرد. بعد، بلوک های رنگی رو یکی یکی و به ترتیب خاصی، رنگ می زد و روی همون کاغذ چاپ می کرد. برای اعمال رنگ، از قلم موهای مخصوص استفاده می شد و رنگ ها رو به صورت لایه های نازک روی بلوک می مالیدن. بعد، کاغذ رو روی بلوک قرار می دادن و با یه ابزار دستی به نام «بارن» (baren) که شبیه یه پد گرد بود، با فشار یکنواخت روی پشت کاغذ می کشیدن تا رنگ به خوبی روی کاغذ منتقل بشه. این فرآیند لایه به لایه ادامه پیدا می کرد تا همه رنگ ها روی کاغذ بیان و تصویر نهایی شکل بگیره.

برای این کار، از مواد اولیه خاصی هم استفاده می شد. چوب گیلاس که گفتیم، برای بلوک ها عالی بود. رنگدانه های طبیعی که از گیاهان و مواد معدنی به دست میومدن، طیف وسیعی از رنگ ها رو فراهم می کردن. و مهم تر از همه، کاغذ واشی (Washi). واشی یه نوع کاغذ دست ساز ژاپنی بود که از الیاف درخت توت یا سایر گیاهان ساخته می شد. این کاغذ خیلی محکم، نرم و جاذب بود و اجازه می داد رنگ ها به خوبی بهش بچسبن و پخش نشن. کیفیت واشی یکی از دلایل اصلی زیبایی و دوام چاپ های اوکیوئه بود. این دقت و ظرافت تو همه مراحل، باعث شد ابداع چاپ رنگی توسط ژاپنی ها به یه شاهکار بی نظیر تبدیل بشه.

تاثیر و گسترش چاپ رنگی در ژاپن و فراتر از آن

وقتی چاپ رنگی به این شکل پیشرفته وارد صحنه شد، نه فقط هنر، که تمام فرهنگ و جامعه ژاپن رو تحت تأثیر قرار داد. تازه بعداً فهمیدن که این تاثیرات چقدر فراتر از مرزهای ژاپن میره.

شکوفایی اوکیوئه و دسترس پذیری هنر

با اومدن نیشیکی ئه، اوکیوئه به اوج خودش رسید. حالا می شد با رنگ های زنده و شاد، زندگی پر جنب وجوش دوره ادو رو به تصویر کشید و این تصاویر رو به راحتی تکثیر کرد. این یعنی هنر از انحصار ثروتمندان و اشراف خارج شد و به یه پدیده مردمی تبدیل شد. هر کسی با هر توان مالی، می تونست یه چاپ رنگی زیبا از منظره ای که دوست داره، یا بازیگر مورد علاقه اش، یا یه گیشای معروف رو تو خونش داشته باشه.

این تکنولوژی حتی به انتشار رمان های گرافیکی یا همون «گساکو» (Gesaku) هم کمک کرد. این کتاب ها که پر از صحنه های طنزآمیز، گاهی هم سیاسی و انتقادی بودن، خیلی بین مردم محبوب شدن. حالا مردم می تونستن با هزینه ای ناچیز، داستان هایی رو بخونن که با تصاویر رنگی و جذاب همراه بودن. این یعنی یه جور انقلاب فرهنگی تو ژاپن، جایی که هنر و ادبیات به هم گره خوردن و تو دسترس همه قرار گرفتن.

تأثیر بر فرهنگ و جامعه ژاپن

چاپ رنگی نه فقط هنر، بلکه ذائقه بصری مردم رو هم تغییر داد. با دیدن این همه اثر رنگی زیبا، مردم بیشتر به زیبایی شناسی توجه کردن و سواد بصریشون بالاتر رفت. این هنر، روی مُد لباس، تئاتر کابوکی و حتی سبک زندگی مردم دوره ادو هم تأثیر گذاشت. مثلاً طرح هایی که روی لباس های چاپ شده بازیگران یا گیشاها دیده می شد، به سرعت بین مردم محبوب می شد و تبدیل به مد روز می شد. یه جورایی مثل مجلات مد امروزی عمل می کرد!

اوکیوئه به مردم اجازه می داد تا با دنیای اطرافشون، حتی جاهایی که هرگز نمی تونستن ببینن، از طریق تصاویر ارتباط برقرار کنن. این آثار، نه تنها برای سرگرمی بودن، بلکه اطلاعاتی از مد روز، مکان های دیدنی و حتی اخبار رو هم به صورت بصری منتقل می کردن.

تأثیر بر هنر غرب (ژاپنیسم)

شاید باورتون نشه، اما چاپ رنگی ژاپن فقط تو شرق آسیا نموند. وقتی ژاپن در اواسط قرن نوزدهم درهاش رو به روی دنیا باز کرد، کشتی های تجاری اروپایی و آمریکایی، به همراه کالاهای دیگه، باسمه های ژاپنی رو هم با خودشون به غرب آوردن. وای، چشمتون روز بد نبینه! هنرمندان اروپایی که اون زمان دنبال راهی برای فرار از قواعد خشک و قدیمی هنر بودن، با دیدن این آثار رنگی و پر از ایده ژاپنی، حسابی شوکه و هیجان زده شدن.

این پدیده رو بهش میگن ژاپنیسم (Japonisme). هنرمندانی مثل ونسان ون گوگ، کلود مونه، ادگار دگا، و آنری دو تولوز-لوترک، از باسمه های ژاپنی الهام گرفتن. اونا جذب ترکیب بندی های نامتقارن، استفاده از خطوط پررنگ و تخت، رنگ های زنده و بدون سایه، و زاویه های دید غیرمعمول شدن. مثلاً ون گوگ چندین کارش رو با الهام از باسمه های ژاپنی کشید و حتی تو بعضی از آثارش، پس زمینه های ژاپنی رو با دقت کپی کرد. تولوز-لوترک هم که استاد پوستر بود، از این هنر برای ساخت پوسترهای تبلیغاتی خودش استفاده کرد. ابداع چاپ رنگی توسط ژاپنی ها نه تنها یه هنر محلی بود، بلکه تأثیری جهانی و ماندگار بر سبک های هنری مثل امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم گذاشت. واقعاً که این هنر ژاپنی، دنیا رو حسابی رنگی کرد!

هنرمندان برجسته و آثار ماندگار در چاپ رنگی

بدون شک، پشت هر انقلاب هنری، هنرمندان بزرگی وجود دارن که با نبوغ و خلاقیتشون، اون رو به واقعیت تبدیل می کنن. تو دنیای چاپ رنگی ژاپن و اوکیوئه هم، ستاره های زیادی می درخشیدن که هر کدوم سهم مهمی تو این هنر داشتن.

سوزوکی هارونوبو: پدر نیشیکی ئه

اسمشو قبلاً شنیدیم. هارونوبو (Suzuki Harunobu) واقعاً پدرخوانده نیشیکی ئه بود. آثارش بیشتر صحنه های عاشقانه، زن های جوان زیبا، و زوج ها رو تو محیط های روزمره به تصویر می کشید. اون تونست با استفاده از تکنیک های جدید چاپ چندلوحی، ظرافت بی نظیری به طرح هاش بده. کارهای اون پر از رنگ های پاستلی و فضایی شاعرانه و دلنشین هستن. هارونوبو اولین کسی بود که به صورت گسترده از تکنیک های پیچیده چندرنگ استفاده کرد و راه رو برای بقیه باز کرد.

توشوسای شاراکو: پرتره های دراماتیک بازیگران کابوکی

شاراکو (Toshusai Sharaku) یه هنرمند مرموز و ناشناخته است که فقط برای حدود ۱۰ ماه (از ۱۷۹۴ تا ۱۷۹۵) فعال بود و بعد غیبش زد. اما همین مدت کم هم کافی بود تا شاهکارهای جاودانه ای خلق کنه. اون بیشتر روی پرتره های دراماتیک و اغراق آمیز از بازیگران کابوکی تمرکز داشت. کارهای شاراکو پر از شخصیت و انرژی هستن و به راحتی میشه حالت های روحی بازیگرها رو تو صورتشون دید. اون تونست با خطوط قوی و رنگ های تند، شور و حال تئاتر رو روی کاغذ بیاره.

کاتسوشیکا هوکوسای: موج عظیم کاناگاوا

حالا می رسیم به یکی از معروف ترین ها، یعنی کاتسوشیکا هوکوسای (Katsushika Hokusai). احتمالاً حتی اگه اسمش رو هم نشنیده باشید، یکی از آثارش رو دیدید: «موج عظیم کاناگاوا». این اثر، بخشی از مجموعه معروف «۳۶ منظره کوه فوجی» هست. هوکوسای یه هنرمند فوق العاده پرکار بود و بیش از سی هزار اثر هنری از خودش به جا گذاشت. اون تو به تصویر کشیدن مناظر طبیعی و زندگی روزمره استاد بود. کارهای هوکوسای پر از حرکت، پویایی و جزئیات دقیق هستن و از رنگ های قوی و ترکیب بندی های چشم نواز استفاده می کرد. نبوغش تو به تصویر کشیدن طبیعت و زندگی مردم واقعاً بی نظیر بود.

اوتاگاوا هیروشیگه: ۱۰۰ منظره مشهور ادو

اوتاگاوا هیروشیگه (Utagawa Hiroshige) یکی دیگه از اساتید بزرگ منظره نگاری تو اوکیوئه بود. اون هم مثل هوکوسای، عاشق طبیعت و به تصویر کشیدن مناظر ژاپن بود. مجموعه های معروفی مثل «۱۰۰ منظره مشهور ادو» و «۵۳ ایستگاه توکایدو» از آثار درخشان اون هستن. هیروشیگه با رنگ های ملایم تر، فضاهای آرام تر و ترکیب بندی های شاعرانه، حس و حال خاصی به آثارش می داد. اگه هوکوسای پر از انرژی بود، هیروشیگه بیشتر به دنبال آرامش و زیبایی های لطیف طبیعت می گشت. آثار اون هم تأثیر زیادی روی هنرمندان غربی، مخصوصاً امپرسیونیست ها، گذاشت.

کیتاگاوا اوتامارو: پرتره های زنان زیبا

کیتاگاوا اوتامارو (Kitagawa Utamaro) متخصص پرتره های زنان زیبا بود. اون بیشتر روی گیشاها، زنان دربار و زنان عادی تو موقعیت های مختلف تمرکز داشت. اوتامارو با ظرافت خاصی، زیبایی و حس زنانه رو تو آثارش به تصویر می کشید. اون از رنگ های ملایم و خطوط سیال برای نشون دادن لباس ها و آرایش موی زنان استفاده می کرد و تمرکزش روی جزئیات صورت و حالت های احساسی بود. کارهای اوتامارو یه جورایی نمادی از زیبایی ایده آل تو دوره ادو هستن.

البته هنرمندان دیگه ای مثل هیشی کاوا موروُنوبو که از اولین ها تو چاپ چوبی بودن و جنبش چاپگری رو در اواخر قرن ۱۷ راه انداخت، یا کاتسوکاوا شونشو که قبل از شاراکو پرتره های بازیگران رو کار می کرد، هم نقش مهمی تو توسعه این هنر داشتن. هر کدوم از این هنرمندان، یه جورایی پازل ابداع چاپ رنگی توسط ژاپنی ها رو کامل کردن و باعث شدن این هنر به اوج خودش برسه.

چالش ها، سانسورها و افول موقت

همیشه تو تاریخ هنر، وقتی یه جنبش مردمی و تأثیرگذار میشه، دولت ها و قدرت ها یه جورایی نگران میشن و سعی می کنن اون رو کنترل کنن. چاپ رنگی ژاپن و اوکیوئه هم از این قاعده مستثنا نبودن.

سیاست های دولتی و اصلاحات کانسای (۱۷۸۷)

با رونق اوکیوئه و به خصوص کتاب های «گساکو» که قبلاً صحبتشو کردیم، دولت شوگون سالاری توکوگاوا حسابی نگران شد. چرا؟ چون این کتاب ها و تصاویر، خیلی وقتا مضامین طنزآمیز، انتقادی و حتی سیاسی داشتن. اونا مسائل روز رو به سخره می گرفتن یا داستان هایی رو روایت می کردن که ممکنه برای مقامات خوب نباشه. بعضی از این آثار، به سبک زندگی اشرافی حمله می کردن یا حتی مسائلی رو نشون می دادن که از نظر دولت غیراخلاقی بود.

همین شد که تو سال ۱۷۸۷، یه سری اصلاحات به اسم «اصلاحات کانسای» (Kansei Reforms) رو وضع کردن. این اصلاحات، هدفشون کنترل اخلاقی و اقتصادی جامعه بود و خب، هنر هم شاملش می شد. یکی از اولین قربانی ها، همین کتاب های گساکو و چاپ های اوکیوئه بودن. دولت این کتاب ها رو ممنوع کرد و حتی بسیاری از هنرمندا و نویسنده ها رو به خاطر کارهای انتقادیشون تنبیه کرد. بعضی ها مجبور شدن اسم مستعار انتخاب کنن یا حتی برای مدتی از فعالیت هنری دست بکشن. این برای ابداع چاپ رنگی یه ضربه بزرگ بود.

مقاومت و بقای هنر

ولی آیا این محدودیت ها تونستن جلوی اوکیوئه رو بگیرن؟ نه کاملاً. هنرمندها و ناشرها هم آدم های زرنگی بودن. اونا یاد گرفتن چطور قوانین رو دور بزنن و با خلاقیتشون، هنر رو زنده نگه دارن. مثلاً به جای اینکه مستقیماً به سیاستمداران حمله کنن، با نمادها و کنایه ها حرفشون رو می زدن. یا به جای پرتره های بازیگران معروف، پرتره هایی از آدم های معمولی ولی با شباهت به بازیگران می کشیدن! مضامین هم به سمت مناظر طبیعی یا داستان های تاریخی و افسانه ای رفت که کمتر سیاسی و حساس بودن. این نشون میده که هنر، راه خودش رو برای بقا پیدا می کنه، حتی زیر سایه سانسور.

پایان دوره ادو و افول اوکیوئه

با این حال، با گذشت زمان و نزدیک شدن به اواخر قرن ۱۹ میلادی، دوره ادو به پایان رسید و ژاپن وارد عصر مدرنیته شد. با ورود تکنولوژی های چاپ غربی، مثل لیتوگرافی و چاپ سنگی، چاپ چوبی رنگی ژاپنی کم کم رونق خودش رو از دست داد. تکنیک های غربی، هم سریع تر بودن و هم ارزون تر، و می تونستن تیراژهای خیلی بالاتری رو تولید کنن. دیگه اون همه زمان و ظرافت برای حکاکی بلوک ها و چاپ لایه به لایه، صرف نمی شد.

علاوه بر این، سلیقه مردم هم تغییر کرده بود. اونا حالا دنبال چیزهای جدید و مدرن بودن. بنابراین، اوکیوئه که زمانی یه پدیده مردمی و در اوج بود، به تدریج جای خودش رو به هنرهای جدید داد. البته این به معنی نابودی کاملش نبود، بلکه تبدیل به یه میراث ارزشمند شد که تأثیرش رو سال ها بعد روی هنر غرب گذاشت و همین تأثیر، خودش یه داستان جداگانه و جذاب دیگه است که باعث شد ابداع چاپ رنگی توسط ژاپنی ها برای همیشه تو تاریخ هنر ثبت بشه.

نتیجه گیری: میراث رنگین ژاپن

خب، به پایان سفرمون رسیدیم. دیدیم که ابداع چاپ رنگی توسط ژاپنی ها، به خصوص با تولد نیشیکی ئه در سال ۱۷۶۵ توسط سوزوکی هارونوبو، چطور نه فقط یه تکنیک ساده چاپ، بلکه یه انقلاب هنری و فرهنگی بود. این نوآوری باعث شد که رنگ به زندگی روزمره مردم ژاپن بیاد و هنر از انحصار دربار و اشراف خارج بشه.

از همون اولین تلاش های تک رنگ و اومدن اوکیوئه با اون همه نیاز به رنگ، تا رسیدن به تکنیک پیچیده و دقیق نیشیکی ئه با سیستم «کیِنتو» که تضمین دقت چاپ بود، هر مرحله یه گام مهم رو به جلو بود. هنرمندان بزرگی مثل هوکوسای، هیروشیگه، شاراکو و اوتامارو، با آثار بی نظیرشون این هنر رو به اوج خودش رسوندن و تصاویری خلق کردن که تا ابد تو تاریخ هنر می مونن.

حتی با وجود چالش هایی مثل سانسور دولتی و رقابت با تکنیک های چاپ غربی که در نهایت منجر به افول موقتی این هنر شد، میراث چاپ رنگی ژاپن هرگز از بین نرفت. برعکس، این هنر راه خودش رو به قلب اروپا باز کرد و به «ژاپنیسم» تبدیل شد که تأثیری عمیق و ماندگار روی هنرمندان بزرگی مثل ون گوگ و تولوز-لوترک گذاشت. اینجاست که می بینیم هنر چقدر می تونه قدرتمند باشه و مرزهای جغرافیایی رو رد کنه.

امروز، وقتی به یه اثر اوکیوئه نگاه می کنیم، فقط یه نقاشی رو نمی بینیم. ما داریم به یه تیکه از تاریخ نگاه می کنیم، به شاهکار مهندسی و هنری که روح و ذوق یک ملت رو تو خودش جا داده. چاپ رنگی ژاپن، داستانی از نوآوری، زیبایی، مقاومت و تأثیری جهانیه که همچنان بعد از قرن ها، ما رو با خودش همراه می کنه و بهمون نشون میده که چطور با کمی خلاقیت و پشتکار، میشه دنیا رو رنگی تر کرد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "ابداع چاپ رنگی در ژاپن | تاریخچه، تکنیک ها و اوکی یوئه" هستید؟ با کلیک بر روی مهاجرت و گردشگری، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "ابداع چاپ رنگی در ژاپن | تاریخچه، تکنیک ها و اوکی یوئه"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه