۱۰ «شب پرستاره » که «ون گوگ» نکشید!
معمولاً وقتی از نقاشی «شب پرستاره» صحبت می شود نخستین هنرمندی که به ذهن می رسد وینسنت ون گوگ است. اما نباید فقط او را در نظر گرفت! در این گزارش شما را به پیاده روی شبانه ای زیر آسمانی پر از ستاره می بریم و به نقاشی هایی از شب پرستاره اشاره می کنیم که اثر ون گوگ نیستند.

به گزارش یوکسیت در گذر زمان نقاشان بسیاری در نقاط مختلف جهان و در دوره های هنری گوناگون به بازنمایی آسمان شب پرداخته اند. هر یک با نگاهی منحصربه فرد از منظری شاعرانه علمی یا احساسی آسمان پرستاره را نقاشی کرده اند که در ادامه به منتخبی از آن ها می پردازیم.
۱. «ژان-فرانسوا میله» «شب پرستاره»
هیچ راه بهتری برای آغاز این مقاله وجود ندارد جز با نقاشی «شب پرستاره» اثر ژان-فرانسوا میله. در حالی که بیشتر نقاشی های آسمان شب ستارگان را به صورت نقاط پراکنده نشان می دهند تصویرسازی «میله» را می توان از نظر نجومی دقیق در نظر گرفت.
به گوشه بالا سمت راست نگاه کنید و سعی کنید سه ستاره را پیدا کنید که در یک خط قرار دارند. این یک «صورتواره فلکی» (asterism) به نام «کمربند جبار» (Orion’s Belt) است که شامل سه منظومه ستاره ای برجسته به نام های Alnitak Alnilam و Mintaka است. این ها شناخته شده ترین بخش صورت فلکی جبار هستند و در فصل زمستان به راحتی قابل مشاهده اند. چشمان دقیق تر صورت فلکی «سگ بزرگ» (Canis Major) با ستاره ی «شباهنگ» درخشان ترین ستاره ی آسمان شب زمین را نیز تشخیص می دهند.
۲. «پیتر دویج» «راه شیری»
«راه شیری» یکی از نخستین نقاشی های پیتر دویج هنرمند معاصر اسکاتلندی است. این اثر صحنه ای به ظاهر آرام را نمایش می دهد که در آن کهکشان راه شیری و ستارگانی که در آسمان تاریک می درخشند بازتابشان در آب های عمیق می لرزد. آسمان پرستاره به نوری وهم آلود از شهری نزدیک تبدیل می شود. این نور روی شکل های سوررئال درختان و شاخ وبرگ ساحل می افتد.
این صحنه به ظاهر آرام ناگهان ناآرام می شود؛ نوری که از راه شیری می تابد آن چنان مسحورکننده است که متوجه نمی شویم در دل یک صحنه ی ترسناک قرار داریم. با دقت نگاه کنید؛ در مرکز نقاشی یک دختر در قایق کوچک دیده می شود. دویج این صحنه را هنگام کار در کارگاهی در یک انبار واقع در روستایی در کانادا دید. این بخش مستقیماً از صحنه ای از فیلم «جمعه سیزدهم» (۱۹۸۰) الهام گرفته است. این هنرمند در سال های بعد هفت نقاشی با موضوع قایق خلق کرد. او «راه شیری» را ترکیبی از آنچه از پنجره ی انبارش می دید و طرح هایی از جنگل های کاج شمال کانادا توصیف کرده است.
۳. «فرانتس فون اشتوک» «ستارگان در حال سقوط»
این منظره ی عاشقانه ی شبانه اثری از «فرانتس فون اشتوک»(Franz von Stuck) هنرمند برجسته ی جنبش جدایی مونیخ (Munich Secession) است. بوم نقاشی با الگویی درخشان از ستارگان پر شده و دو شهاب سنگ در آسمان شب می درخشند. یک زوج بر روی تپه ای با هم نشسته اند. زن به ستارگان دنباله دار خیره شده گویی آرزویی در دل دارد.
این زوج خود «فون اشتوک» و همسر محبوبش «مری» هستند. در آثار این نقاش نمادگرا طبیعت و مناظر وسیله ای برای روایت داستان و ایجاد حس وحال آن هستند.
۴. «ادوارد مونک» «شب پرستاره»
ادوارد مونک «شب پرستاره» خود را در ساحل (Åsgårdstrand) کشف کرد. این مکان تفریحی کوچک در جنوب اسلو واقع در نروژ جایی است که این هنرمند بسیاری از تابستان هایش را در آن گذراند. این شاهکار نمایشی عالی از سبک نقاشی مونک است جایی که موضوع صرفاً طبیعت نیست بلکه احساسات و حال وهوایی است که چشم انداز می تواند منتقل کند. رنگ های آبی حس غم و اندوه تفکرآمیز را برمی انگیزند حسی که اغلب هنگام نگاه کردن به آب بی کران یا آسمان شب احساس می کنیم.
مونک مجموعه ای از نقاشی های آسمان شب دارد بسیاری از آن ها فقط با نام «شب پرستاره» شناخته می شوند همچون نقاشی که در موزه مونک واقع در اسلو نگهداری می شود. این آثار نمونه ای عالی هستند از اینکه چگونه نگاه علمی می تواند برداشت ما از یک نقاشی را تغییر دهد.
سال ها این باور وجود داشت که درخشان ترین نقطه ی نورانی قابل مشاهده در آسمان سیاره ی زهره (ونوس) است. این تفسیر نخستین بار توسط یک تاریخ نگار هنر به نام لوئیز لیپینکات(Louise Lippincott) در سال ۱۹۸۹ مطرح شد و از دیدگاه یک مورخ هنر کاملاً منطقی به نظر می رسید. زهره به عنوان یکی از قابل مشاهده ترین اجرام آسمانی درست پیش از طلوع یا پس از غروب خورشید به احتمال زیاد الهام بخش بسیاری از نقاشانی بود که بر روی مناظر طبیعی کار می کردند. عنوان نخستین این نقاشی «ستاره ی شامگاهی» بود؛ عبارتی که اغلب برای توصیف سیاره ی زهره به کار می رود.
با این حال مقاله ای پژوهشی در سال ۲۰۱۰ توسط دپارتمان فیزیک دانشگاه تگزاس با انجام محاسباتی نشان داد که سیاره ی زهره نمی توانسته در سال ۱۸۹۳ از این مکان مشخص در آسمان شرقی قابل مشاهده باشد. این به آن معناست که جرم آسمانی ای که مونک مشاهده کرده به احتمال زیاد مشتری بوده است و ستارگان قابل مشاهده می توانند متعلق به خوشه ی پروین (Pleiades) باشند.
۵. جورجیا اوکیف «شبِ پرستاره لیک جورج»
شبِ پرستاره یا در این مورد شب نورانی از ستارگان الهام بخش «جورجیا اوکیف» نقاش مدرنیست آمریکایی نیز بوده است. او که به خاطر بازنمایی های زنده و پرشور از گل ها شهرت دارد اغلب طبیعت را در آثارش به تصویر می کشید.
ما در این نقاشی ستارگان را می بینیم که به صورت دایره هایی سفید با ته رنگ هایی آبی در خطوط مثلثی چیده شده اند و صورت های فلکی را شبیه سازی می کنند. آسمان در لبه ی نقاشی تاریک تر می شود و وسعت بی پایان آسمان را تداعی می کند. ستاره های بیشتری در سطح مواج دریاچه همراه با دو نور مصنوعی درخشان منعکس شده اند. این صحنه نمایی است در «لیک جورج» جایی که اوکیف بسیاری از تابستان هایش را در آن می گذراند.
«جورجیا اوکیف» زندگی خود را وقف نقاشی کردن بخشی از زیبایی طبیعت کرد که شاید همه مردم قادر به دیدن آن زیبایی ها نیستند. در آثار هنری «اوکیف» جزئیات اجزای طبیعت به ترکیب های انتزاعی تبدیل می شوند. او که در به کارگیری رنگ استاد بود هنرمندی جسوری بود که با قواعد خودش زندگی کرد و چندین نسل را تحت تاثیر قرار داد.
۶. «آدام السهایمر» «عزیمت به مصر»
این اثر مشهور از آدام السهایمر به عنوان نخستین بازنمایی طبیعت گرایانه از آسمان شب در هنر رنسانس شناخته می شود. نقاشی روایت گر داستان عیسی مسیحِ کودک مریم مقدس و یوسف نجار در حال فرار به مصر و جستجوی پناهگاه است. صحنه در شب رخ می دهد و به هنرمند اجازه می دهد منابع نوری گوناگونی را در ترکیب بندی ارائه دهد و علاقه اش به رصدهای نجومی را به نمایش بگذارد.
درخشندگی ستارگان یکنواخت نیست و بازتابی از اندازه ی ظاهری آن ها از دید زمین است. می توان صورت فلکی های دقیقی مانند دب اکبر در سمت چپ راه شیری و اسد (Leo) با درخشان ترین ستاره اش رِگولوس را درست بالای خانواده مقدس تشخیص داد. پژوهش ها نشان می دهند که نقاشی احتمالاً در سال ۱۶۱۰ درست پس از انتشار کتاب اخبار ستارگان گالیله بازنگری شده است.
۷. «آنری-ادموند کراس» «منظره با ستارگان»
این نقاشی آبرنگ از آنری-ادموند کراس بازنمایی ظریفی از آسمان شب پر از ستاره بر فراز منظره ای مینیمالیستی است. آسمان تقریباً کل ترکیب بندی را به خود اختصاص داده و ما را به درون این صحنه ی زودگذر می کشد. در مرکز ستارگان به صورت فشرده تری دیده می شوند که احتمالاً نمایش قوس کهکشان راه شیری است. کراس با ترکیب لکه های کوچک زرد آبی و خاکستری با ضربه قلم هایی پویا درخشندگی صحنه را به شیوه ای امپرسیونیستی به تصویر می کشد. هرچه بیشتر به نقاشی نگاه کنیم ستارگان بیشتر به نظر می رسد که می درخشند و ما را به درون خود می کشند.
اگرچه دقیقاً نمی دانیم این اثر کجا خلق شده اما می توان فرض کرد که بازنمایی منظره ای واقعی است. اگر از نقطه ای روستایی مشاهده شود کهکشان راه شیری همراه با انبوه ستارگان اطرافش می تواند به وضوح قابل مشاهده باشد.
۸. «جوزف چلمونسکی» «شب پرستاره»
«جوزف چلمونسکی» نقاش رئالیست لهستانی این اثر را در میان نخستین ترکیب های خود بدون حضور انسان خلق کرده است. این نقاشی با غرق کردن ما در سایه روشن های آبی آسمان شب را به نمایش می گذارد که تنها با نوار باریکی از زمین از آسمان جدا شده است. انبوهی از نقاط نورانی ستارگان در آب آرام بازتاب پیدا کرده اند. این اثر که تقریباً تک رنگ است آرامشی عمیق را القا می کند. گرچه ستارگان در آن الگوهای صحیح نجومی (صورت های فلکی) را تشکیل نمی دهند اما تنوع رنگی شان ظاهری واقع گرایانه به آن ها بخشیده است.
این بی دقتی در بازنمایی صورت های فلکی از سوی معاصران هنرمند با انتقاداتی روبه رو شد.
۹. «ونزل هابلیک» «آسمان پرستاره تقلا»
اثر «آسمان پرستاره تقلا» از ونزل هابلیک(Wenzel Hablik) ما را مستقیماً در مدار کشش کیهان فرو می برد. این یک سفر عجیب است؛ سفری که در آن میان گوی های سیارات به سوی مرکزی ناشناخته شناور هستیم. در این سفر فضایی عمیق اجرام آسمانی گوناگونی به چشم می خورند. هر سیاره رنگ متفاوتی دارد؛ برخی ممکن است غول های گازی باشند برخی آب داشته باشند برخی از خود پلاسما ساطع می کنند یا با حلقه هایی احاطه شده اند. در نزدیکی شان ستارگانی با اشکال و اندازه های متفاوت دیده می شوند که برخی در گروه هایی پیچیده از صورت های فلکی به هم می پیوندند و در گردابی محو می شوند. در پیش زمینه اشکال سنگی با کریستال هایی درخشان پوشیده شده اند.
۱۰. «جوتو دی بوندونه» «اتاق ستاره ای کلیسای اسکرووِنی»
این سقف شب پوش ستاره ای بخشی از یک فرسکو است که توسط استاد پیشارُنسانسی ایتالیایی «جوتو دی بوندونه» خلق شده است. آسمان آبی این اثر کل سقف کلیسای اسکروونی در ایتالیا را پوشانده است و بین سال های ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۵ میلادی پدید آمده است. دیوارهای این کلیسا با تصاویری پوشانده شده اند که داستان هایی از مسیح (ع) و مریم مقدس (س) را روایت می کنند.
آسمان جوتو به رنگ آبی لاجوردی است و با ستارگان طلایی هشت پر تزئین شده است که نمادی از بی نهایت بودن برکات الهی است. در میان ستارگان هشت سیاره به شکل دایره هایی دیده می شوند که درون آن ها تصاویر پیامبران عهد عتیق و یحیی به تصویر کشیده شده اند. در این آسمان دو خورشید نیز وجود دارد: یکی همراه با تصویر خدا و دیگری همراه با مریم مقدس و مسیح کودک.
پایان خبر یوکسیت
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "۱۰ «شب پرستاره » که «ون گوگ» نکشید!" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "۱۰ «شب پرستاره » که «ون گوگ» نکشید!"، کلیک کنید.