خلاصه کتاب این کار به چه دردی می خورد؟ | نگاهی به اثر نوچو اردین

خلاصه کتاب این کار به چه دردی می خورد؟: بیانیه ای در باب منفعت امور بی منفعت ( نویسنده نوچو اردین )
در دنیایی که هر چیزی را با ترازوهای سود و زیان می سنجیم، آیا اصلاً جایی برای چیزهایی که بی فایده به نظر می رسند، باقی می ماند؟ کتاب «این کار به چه دردی می خورد؟» از نوچو اردین، پاسخی جانانه به این سوال می دهد و پرده از ارزش های پنهان امور بی منفعت برمی دارد.
اصلاً چه فایده ای دارد وقتمان را پای فلسفه، هنر یا ادبیات بگذاریم وقتی تهش به جیبمان پولی نمی آید؟ این سؤالی است که این روزها زیاد می شنویم. انگار فقط چیزهایی ارزش دارند که فایده مادی و مشخص داشته باشند. اما نوچو اردین، استاد ایتالیایی ادبیات و از آن آدم های حسابی که دغدغه اش فرهنگ و انسانیت است، توی کتاب «این کار به چه دردی می خورد؟: بیانیه ای در باب منفعت امور بی منفعت» می گوید این نگاه، از ریشه ایراد دارد. او با زبانی شیرین و با تکیه بر حرف های بزرگان تاریخ، می آید و به ما نشان می دهد که چطور همین چیزهایی که به نظر بی فایده می آیند، می توانند ستون فقرات تمدن و زندگی ما باشند. این مقاله، یک جور راهنمای راه برای کسانی است که می خواهند از ته و توی این کتاب سر در بیاورند و ببینند اردین دقیقاً چه حرف هایی برای گفتن دارد. بیایید با هم ببینیم این آقای اردین چه می گوید که این قدر سروصدا کرده است!
نوچو اردین کیست؟
نوچو اردین، نویسنده همین کتاب «این کار به چه دردی می خورد؟»، یک استاد تمام عیار ادبیات ایتالیایی بود که توی دانشگاه کالابریا درس می داد. او فقط یک استاد معمولی نبود؛ اردین یک منتقد ادبی زبردست و یکی از متخصصان درجه یک توی حوزه رنسانس ایتالیا، مخصوصاً روی کارهای جوردانو برونو بود. آثارش آن قدر عمیق و پرمغز بودند که به بیش از بیست زبان زنده دنیا ترجمه شدند و حتی توی دانشگاه های مشهوری مثل ییل و سوربن و موسسه واربورگ هم تدریس می شدند.
اردین توی سال 2023، درست قبل از فوتش، جایزه پرنسس آستوریاس را در بخش ارتباطات و علوم انسانی گرفت؛ جایزه ای که کم وبیش معادل نوبل برای اسپانیایی زبان هاست. این نشان می دهد که حرف هایش چقدر وزن داشتند و در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفتند. او با همین کتابش، علاوه بر پژوهش های آکادمیک، برای عموم مردم هم شناخته شد و همیشه از اهمیت علوم انسانی، فرهنگ و هنر در برابر آن نگاه سوداگرانه و بازارمحور دفاع می کرد.
«منفعت امور بی منفعت»: ایده ای که دنیا را به چالش می کشد
ایده اصلی و محوری کتاب «این کار به چه دردی می خورد؟»، همین جمله «منفعت امور بی منفعت» است. شاید اولش گیج کننده به نظر بیاید؛ مگر می شود چیزی بی فایده باشد و در عین حال مفید؟ نوچو اردین دقیقاً روی همین نکته دست می گذارد. او می گوید منظور از امور بی منفعت، چیزهایی نیستند که واقعاً به درد نخورند. نه! منظور آن دسته از فعالیت ها، دانش ها و ارزش هایی هستند که سود مادی و مستقیم ندارند، یعنی فوری تبدیل به پول و کالا نمی شوند، اما برای روح، فرهنگ و کل انسانیت ما حیاتی و ضروری اند.
اردین با تمام قوا، ایدئولوژی منفعت گرایی افراطی را زیر سؤال می برد. این طرز فکر که «هر چیزی باید سودآور باشد وگرنه به درد نمی خورد»، به اعتقاد اردین، بلایی سر جامعه و روح آدمیزاد می آورد که نگو و نپرس. او می گوید این چسبیدن بی رویه به سودآوری، نه فقط به مدارس و دانشگاه ها و فضای هنر و خلاقیت آسیب می زند، بلکه حتی بنیادی ترین ارزش های انسانی مثل کرامت، عشق و حقیقت را هم به خطر می اندازد.
نویسنده این موضوع را با مثال های ساده و ملموس توضیح می دهد: «در دنیای منفعت گرا، چکش از سمفونی بیشتر ارزش دارد، چاقو از شعر مهم تر است و آچار فرانسه از تابلوی نقاشی مفیدتر به نظر می رسد.» چرا؟ چون فهمیدن کارایی چکش و چاقو راحت است؛ همین الان می توانی با چکش میخ بکوبی یا با چاقو چیزی را ببری. اما فهم اینکه موسیقی، ادبیات یا نقاشی چه کاری از دستشان برمی آید، سخت تر و پیچیده تر است. اردین می خواهد به ما بگوید که نباید هر چیزی را که با معیار «مقرون به صرفه» بودن و «سود مالی» نمی خواند، کنار بگذاریم. او معتقد است که هر چیزی جای خودش را دارد و نباید ارزش ها را فقط با ترازوهای اقتصادی بسنجیم. هدف اصلی اش هم این است که ما را از مضرات این تفکر منفعت گرایانه آگاه کند.
استدلال های کلیدی اردین در دفاع از بی منفعتی: مروری بر سه بخش اصلی کتاب
اردین برای اینکه حرفش را حسابی به کرسی بنشاند و مخاطب را متقاعد کند، کتابش را به سه بخش اصلی تقسیم کرده است. در هر بخش، او با دلایل محکم، مثال های تاریخی و نقل قول های شاهکار از متفکران بزرگ، دفاع جانانه ای از امور بی منفعت می کند و نشان می دهد که چطور این ها اتفاقاً بسیار هم مفید هستند. بیایید نگاهی به این سه بخش بیندازیم.
بخش اول: ارزش های نادیده ی ادبیات و هنر
توی این بخش، اردین حسابی وارد گود می شود و از ارزش ذاتی ادبیات، هنر و دانش های نظری دفاع می کند. او می گوید این ها نه برای پول درآوردن، بلکه برای عمق بخشیدن به زندگی و فهم بهتر خودمان و جهان هستند. برای اینکه حرفش زمین نماند، به متفکران بزرگی متوسل می شود که هر کدام به نوعی به این موضوع اشاره کرده اند:
- افلاطون و ارسطو: این فیلسوفان یونان باستان، فرق بین «دانش محض» (که برای خود دانش اهمیت دارد) و «دانش عملی» (که برای رسیدن به یک هدف خاص است) را روشن می کنند. اردین از این دیدگاه استفاده می کند تا بگوید دانش محض، اگرچه سود عملی فوری ندارد، اما به ذاتش ارزشمند است.
- کانت: این فیلسوف بزرگ آلمانی، ایده «حکم ذوقی» را مطرح می کند. او می گوید وقتی از یک اثر هنری لذت می بریم، این لذت بدون هیچ گونه نفع شخصی یا هدف بیرونی است. یعنی ما برای لذت بردن از هنر، دنبال سود یا منفعت خاصی نیستیم.
- بودلر و گوتیه: شارل بودلر، شاعر بزرگ فرانسوی، حتی از انسان سودآور بیزار بود! او توی «قطعات سفره پهن دلم» می نویسد: «انسانی سودآور بودن همیشه به نظرم چیزی بسیار زننده آمده است.» تئوفیل گوتیه هم می گفت: «هر چیزی که نفعی داشته باشد زشت است، مثل مستراح!» این ها نشان می دهند که چطور این هنرمندان، از منطق صرفاً سوداگری فرار می کردند.
- دانته و پترارک: این دو غول ادبیات ایتالیا، معتقد بودند که ادبیات نباید تابع اصل سودآوری باشد. یعنی قرار نیست شعر و داستان فقط برای پول ساخته شوند؛ رسالت والاتری دارند.
- هایدگر: مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی، می گوید «درک امر بی منفعت دشوار است». چون ذهن ما عادت کرده دنبال فایده بگردد و چیزهای بی فایده را نادیده می گیرد.
- کالوینو: ایتالو کالوینو، نویسنده ایتالیایی، جمله معروفی دارد که اردین از آن استفاده می کند: «چیزی که بی دلیل است، ضروری به نظر می رسد.» یعنی بعضی چیزها، با اینکه دلیلی برای وجودشان پیدا نمی کنیم، اما حضورشان حیاتی است.
- دیکنز: چارلز دیکنز، نویسنده انگلیسی، هم توی کارهایش به نقد جامعه سوداگر و تأکید بیش از حد روی «حقایق» خشک و خالی و نادیده گرفتن تخیل و هنر می پردازد.
اردین با جمع بندی این دیدگاه ها، تأکید می کند که ادبیات، هنر، فلسفه و دانش های نظری، گرچه مستقیماً پول ساز نیستند، اما به ما کمک می کنند تا دنیا را عمیق تر درک کنیم، همدلی را در خودمان پرورش دهیم، تفکر انتقادی داشته باشیم و به انسان های کامل تری تبدیل شویم. این ها سودشان در روح ماست، نه جیب ما.
بخش دوم: وقتی دانشگاه به بنگاه اقتصادی تبدیل می شود
توی این بخش، اردین تیر انتقادش را به سمت دانشگاه ها و سیستم آموزشی نشانه می رود. او با نگرانی می بیند که چطور دانشگاه ها دارند تبدیل می شوند به یک جور بنگاه اقتصادی و دانشجوها هم بیشتر شبیه مشتری می شوند تا کسی که دنبال علم و معرفت است.
وقتی دانشگاه ها فقط به فکر سود و زیان مالی باشند، اوضاع خراب می شود. کیفیت آموزش پایین می آید، پژوهش ها سطحی می شوند و آن رسالت اصلی دانشگاه که پرورش ذهن و روح است، از بین می رود. این نگاه، باعث می شود که رشته های علوم انسانی و کلاسیک (مثل فلسفه، تاریخ، ادبیات باستان) که شاید سودآوری فوری ندارند، کنار گذاشته شوند یا بودجه هایشان کم شود.
اردین برای تأیید حرف هایش، باز هم از متفکران بزرگ کمک می گیرد:
- توکویل: الکسی دو توکویل، جامعه شناس فرانسوی، از خطراتی صحبت می کند که دموکراسی های بازاری را تهدید می کنند؛ خطراتی مثل سطحی شدن و تمایل به «زیبایی های سهل الوصول» که از عمق و تفکر دور هستند.
- هرتسن: الکساندر هرتسن، نویسنده روسی، از «بازرگانان عجول» انتقاد می کند؛ کسانی که فقط به دنبال سود سریع هستند و به ارزش های بنیادین بی توجه اند.
- جان هنری نیومن: این الهی دان انگلیسی، حسابی از مفهوم «دانشگاه شاغل پرور» انتقاد می کند و اصرار دارد که دانشگاه باید مکانی برای پرورش ذهن و عقل باشد، نه فقط آموزش مهارت های شغلی.
اما نکته جالب اینجاست که اردین می گوید حتی علوم «بی منفعت» هم می توانند «منفعت های غیرمنتظره ای» داشته باشند. او مثال «قضیه های اقلیدس» را می آورد. اقلیدس وقتی هندسه را کشف می کرد، دنبال پول نبود، اما همین قضیه ها بعدها پایه و اساس مهندسی و معماری شدند که میلیاردها دلار سودآوری داشتند. این نشان می دهد که بعضی وقت ها، ریشه های اصلی پیشرفت های بزرگ، در دل دانش های بی فایده و بی طرفانه پنهان شده اند. دانش چیزی است که می توان آن را بخشید، بدون اینکه فقیر شد.
بخش سوم: چنگ انداختن به داشتن، مرگ کرامت انسانی، عشق و حقیقت است
توی این بخش پایانی، نوچو اردین ایده منفعت گرایی را از محیط دانشگاه و هنر هم فراتر می برد و نشان می دهد که این نگاه چطور می تواند به عمیق ترین و شخصی ترین حوزه های زندگی ما هم نفوذ کند و آن ها را از بین ببرد. او هشدار می دهد که وقتی همه چیز را با چشم «داشتن» و «تصاحب» ببینیم، ارزش های بنیادین انسانی مثل کرامت، عشق و حقیقت، جان خودشان را از دست می دهند.
اردین می گوید:
وقتی عشق را فقط برای تصاحب دیگری بخواهی، آن عشق دیگر عشق نیست، بلکه یک جور مالکیت است که روح رابطه را می کشد. عشق واقعی، باید بدون انتظار منفعت یا تصاحب باشد.
این نگاه سوداگرانه، به کرامت انسانی هم آسیب می زند. وقتی خودمان را فقط با میزان ثروتمان یا چیزهایی که داریم تعریف کنیم، هویتمان را به اشیا گره می زنیم و این می تواند منجر به از دست رفتن خود ارزشی و تبدیل شدن انسان به یک کالا شود. اردین به «توهم ثروت و فاحشگی خرد» اشاره می کند، یعنی وقتی عقل و هوش ما فقط در خدمت پول و ثروت باشد، خودش را خوار می کند.
همین طور، جستجوی حقیقت. اگر کسی حقیقت را فقط برای خودش بخواهد و قصد «تصاحب» آن را داشته باشد، حقیقت دیگر حقیقت نیست؛ مثل گنجی می شود که آن را پنهان کرده اند. حقیقت، باید آزاد و رها باشد و برای همه قابل دستیابی. نگاه منفعت گرایانه، اجازه نمی دهد حقیقت آن طور که باید و شاید خودش را نشان دهد. اردین معتقد است که این تصاحب گری، ارزش های بنیادین را تخریب می کند و از بین می برد.
درس های کلیدی و پیام های ماندگار کتاب
بعد از این سفر عمیق با نوچو اردین، اگر بخواهیم یک جمع بندی از مهم ترین درس هایی که از کتاب «این کار به چه دردی می خورد؟» می گیریم داشته باشیم، می توانیم به این نکات اشاره کنیم:
- بازنگری در مفهوم «فایده» و «منفعت»: بزرگترین درسی که اردین به ما می دهد، این است که باید نگاهمان را به فایده عوض کنیم. فایده فقط پول و سود مادی نیست. چیزهایی هستند که مستقیماً پول ساز نیستند، اما برای روح و انسانیت ما، مثل آب و نان ضروری اند.
- حفظ جایگاه علوم انسانی، هنر و ادبیات: این کتاب یک فریاد است برای حفظ کرامت و جایگاه علوم انسانی، هنر و ادبیات در جامعه. این ها نه تزئینات لوکس هستند و نه سرگرمی های بیهوده؛ بلکه جزو بنیادین ترین بخش های هویت انسانی ما به حساب می آیند.
- اهمیت پرورش تفکر انتقادی و همدلی: مطالعه امور بی منفعت، به ما کمک می کند عمیق تر فکر کنیم، دنیا را از زوایای مختلف ببینیم و با دیگران همدلی بیشتری داشته باشیم. این ها مهارت هایی هستند که در دنیای سوداگر امروز، کمتر به آن ها توجه می شود.
- تأکید بر ارزش های غیرمادی: اردین به ما یادآوری می کند که زندگی فقط مادیات نیست. کرامت انسانی، عشق، حقیقت، زیبایی، و جستجوی دانش برای خود دانش، ارزش هایی هستند که زندگی را واقعاً غنی می کنند.
- دعوت به مقاومتی فرهنگی: این کتاب یک جور فراخوان است برای مقاومت فرهنگی در برابر سیل بی وقفه سوداگری و مادی گرایی. یک جور دعوت به نه گفتن به سیستمی که می خواهد همه چیز را تبدیل به کالا کند.
خلاصه که اردین می خواهد ما را به این فکر وا دارد که ارزش واقعی زندگی در چیزهایی نیست که می توانیم بخریم یا داشته باشیم، بلکه در چیزهایی است که هستیم و تجربه می کنیم.
این کتاب برای چه کسانی ضروری است؟
خب، حالا این همه حرف زدیم، این کتاب به درد چه کسانی می خورد؟ راستش را بخواهید، این کتاب تقریباً برای هر کسی که دلش می خواهد عمیق تر زندگی کند، ضروری است، ولی خب بعضی ها بیشتر از بقیه از آن سود می برند:
- اگر از آن هایی هستید که به فلسفه، علوم انسانی، هنر و ادبیات علاقه دارید و دنبال مباحث عمیق درباره ارزش ها و معنای زندگی می گردید، این کتاب برای شما مثل یک گنج است.
- دانشجوها و پژوهشگرهایی که توی رشته های مثل فلسفه، جامعه شناسی، ادبیات و هنر تحصیل می کنند، می توانند از این خلاصه به عنوان یک راهنمای سریع و دقیق برای درک ایده های اصلی کتاب استفاده کنند.
- اگر از وضعیت جامعه مدرن و این همه مادی گرایی و سودپرستی خسته شده اید و دغدغه آسیب به فرهنگ و آموزش را دارید، این کتاب دقیقاً حرف دل شماست و شاید بتواند جوابی برای سؤال هایتان باشد.
- و در آخر، هر کسی که دنبال رشد فکری، درک بهتر از جهان اطرافش و کشف دیدگاه های تازه در مورد ارزش و فایده است، این کتاب می تواند دریچه ای جدید به رویش باز کند.
به زبان ساده، اگر احساس می کنید درگیر چرخه ی منفعت گرایی شده اید و به دنبال رهایی و معنای عمیق تر هستید، حتماً سراغ این کتاب بروید.
نتیجه گیری
در پایان این سفر کوتاه با نوچو اردین و کتاب جذابش، «این کار به چه دردی می خورد؟»، می بینیم که او با چه هوشمندی و شور و حالی، از ارزش های پنهان چیزهایی دفاع می کند که این روزها مدام از آن ها می پرسند: «این ها به چه دردی می خورند؟» او نه تنها پاسخ این سؤال را می دهد، بلکه با استدلال های محکم، به ما نشان می دهد که چطور امور بی منفعت نه تنها بی اهمیت نیستند، بلکه اتفاقاً ستون فقرات تمدن، فرهنگ و انسانیت ما را تشکیل می دهند.
پیام اصلی اردین این است که اگر قرار باشد هر چیزی را با ترازوهای سود و زیان بسنجیم، بخش بزرگی از هویت انسانی مان را از دست می دهیم. او ما را دعوت می کند تا یک بار دیگر به ارزش های بنیادین، به زیبایی های بی دلیل، به دانش هایی که فقط برای خودشان ارزشمندند، و به عشقی که در آن تصاحب جایی ندارد، فکر کنیم. این کتاب یک جور زنگ خطر است، یک هشدار جدی به جامعه ای که دارد سرش را در سود و منفعت فرو می برد و از کرامت و روح خودش غافل می شود. پس، اگر دنبال یک تلنگر عمیق هستید و می خواهید دیدگاهتان به زندگی عوض شود، حتماً نسخه کامل این کتاب را پیدا کنید و با دقت بخوانید. چون بعضی وقت ها، مهم ترین چیزها، همان هایی هستند که به نظر هیچ فایده ای ندارند.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب این کار به چه دردی می خورد؟ | نگاهی به اثر نوچو اردین" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب این کار به چه دردی می خورد؟ | نگاهی به اثر نوچو اردین"، کلیک کنید.